خشونت علیه زنان

خشونت علیه زنان فقط به کتک زدن و تنبیه‌های جسمی گفته نمی‌شود. کلمات توهین‌آمیز، شک، بدبینی که در جماعت مردانه آن را خوش‌غیرتی می‌دانند همان خشونتی است که بر زنان - به اصطلاح مردان، «ضعیفه» - اعمال می‌شود و هیچ‌گاه هیچ‌کس نمی‌فهمد این زن از چه درد می‌کشد و چه می‌خواهد و چه رویاهایی در سر دارد.

بخش اعظم جامعه را زنانی تشکیل داده‌اند که هیچ از خود و حقوقشان نمی‌دانند و زن خوب بودن را در کدبانو بودن، شستن، رفتن، پختن و بچه‌داری می‌دانند و دلشان خوش است چه موجودات از خود گذشته پاکی هستند و بهشت زیر پای آنها است.

خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی یافت می شود. اما در برخی از گروه ها شایع تر است. خشونت بازتابی از حس پرخاشگری است. خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است که در سطح خانواده اعمال و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می شود.

زنان در همه دوران زندگی خود ممکن است با خشونت روبه‌رو شوند. علاوه بر همسر، پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز می‌توانند به زن خشونت کنند.

 

تصاویر زیباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

 

● خشونت علیه زنان

زنان در زندگی خود چهار شکل خشونت شامل فیزیکی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه می کنند. خشونت فیزیکی، همان‌طو که از نامش پیدا است، شیوه های آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، کشیدن مو، سوزاندن، گرفتن و بستن، زندانی کردن، اخراج از خانه، کتک کاری مفصل، محروم کردن از غذا، سیلی، لگد و مشت زدن، کشیدن و هل دادن، محکم کوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شکستن اشیای منزل را شامل می شود که این نوع خشونت ممکن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد.

خشونت هایی روانی و کلامی نوع دیگری از خشونت هایی است که در خانه علیه زنان استفاده می شود. از جمله می‌توان به، دشنام و به کار بردن کلمات رکیک، بهانه گیری های پی درپی، داد و فریاد و بداخلاقی، بی احترامی، رفتار آمرانه و تحکم آمیز و دستور دادن های پی درپی، تهدید به آزار یا کشتن وی، تحقیر زن، قهر و صحبت نکردن وممنوعیت ملاقات با دوستان اشاره کرد. این نوع خشونت موجب بروز روحیه پوچی یا خودنابودسازی، گریز از مشارکت اجتماعی و اضطراب در زنان می شود.

خشونت دیگری که بر علیه زنان صورت می‌گیرد، خشونت اقتصادی است. ندادن خرجی، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسایل مورد علاقه او را از جمله موارد خشونت اقتصادی علیه زنان برشمرده می شوند. به طوری که در برخی موارد زنان حتی حق دخل و تصرف در اموال خود را نیز ندارند.

استفاده قهرآمیز بدون رضایت زن، اجبار در روابط زناشویی غیرمتعارف، عدم اجازه استفاده از وسائل پیشگیری از بارداری ناخواسته و بی توجهی به نیازهای جنسی زن از نمونه های خشونت جنسی علیه زنان است.

زنانی که از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گیرند پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیب های روانی و خطر خودکشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.

روانشناسان می‌گویند، مردانی که از کودکی در خانواده شاهد کتک خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتکب خشونت علیه همسران خود می شوند. افراد ناپخته، بی حوصله، وابسته و متزلزل و کسانی که از احساس بی کفایتی رنج می برند بیشتر علیه زنان مرتکب خشونت می شوند.

برخلاف تصور عموم، حتی دنیای مدرن نیز خشونت علیه زنان را کم نکرده که بیشتر نیز کرده است. تجارت و بهره برداری جنسی از زنان، فروش دختران جوان و نوجوان از سوی پدران فقیر به مراکز فساد و رونق بازار فیلم های غیراخلاقی را باید به عنوان مصادیقی از خشونت مدرن علیه زنان یاد کرد.

مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می کنند و با ندادن خرجی خانه و پول کافی برای زنان مضیقه های مالی ایجاد می کنند. یا با تهدید به طلاق یا ازدواج مجدد از زنان بیگاری می‌کشند و از او در انجام امور و وظایفی که مربوط به او نیست همانند تیمارداری پدر یا مادر شوهر سوءاستفاده می کنند.

مردان نیز مورد سوءرفتار زنان قرار می گیرند، اما بخش عمده خشونت خانگی، به ویژه موارد مرگ آور و خطرناک آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می گیرد.

زنانی که در برابر بدرفتاری های مرد خود سکوت می کنند گویا دارند فریاد می زنند: «با من مانند یک برده رفتار کن، مرا بزن، خواهش می کنم به من کمی پول بده،من برده تو هستم!»

زنانی که با سوءرفتار شدید جسمی شوهر روبرو هستند و او را ترک نمی کنند، مصداق این جملات هستند. وقتی از آنها می پرسی «چرا او را ترک نمی کنی؟» پاسخ می دهند: «من شوهرم را دوست دارم». این مساله بر می گردد به احساس نیاز، که در همه دنیا در هر دو روابط مرد و زن دیده می شود. زنی که پایگاه های اقتصادی خود را رها می کند و وارد پیوند زناشویی وی شود وقتی با خشونت مرد روبرو می شود از ترک او و نابسامانی اجتماعی و اقتصادی بعد از آن می ترسد. وقتی به این نتیجه می رسد که حمایت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نخواهد داشت به خود می قبولاند که زندگی او همین است. چیزی که در روانشناسی به آن «درماندگی اکتسابی» می گویند. از همه بدتر اینکه این گونه زنان به خود لقب «زن سازش کار» و «زن صبور» می دهند.

زن آسیب دیده، شیری است که خودش قفسی را به دور خود بسته که میله های آن از بهانه های مختلف ساخته شده است. اگر اعتماد به نفس داشته باشد و این میله ها را بشکند آنوقت می فهمد که چه موجود قدرتمندی است. تغییر ممکن است اما باید عرصه را به روی توانمندی های خود باز کنیم و از شیوه های مختلف استمداد بگیریم.

در آخر باید اشاره کنیم، سازمان‌ها و کشورهای جهان می‌کوشند با برنامه‌های گوناگون با خشونت علیه زنان مبارزه کنند. سازمان ملل متحد روز ۲۵ نوامبر (پنجم آذرماه) را روز جهانی رفع خشونت علیه زنان اعلام کرده است.

 

 

Image result for ‫خشونت علیه زنان‬‎

ارتقای سلامت زنان در همه ابعاد آن(جسمی و روانی) مطمئن‌ترین راه جهت دستیابی به سلامت و بهبود سطح کیفی زندگی زنان است.

با توجه به نقش مادری و پر رنگ زنان در خانواده، سعادت و سلامت زنان نه تنها اثرات مثبتی را برای زندگی آنها و نسل‌های آینده به ارمغان می‌آورد بلکه می‌تواند موجبات رشد و توسعه جامعه را نیز فراهم آورد. از اینرو برای تامین و تداوم سلامت زنان به عنوان نیمی از جمعیت بشری‌، علاوه بر تاکید به برابری جنسیتی، مطرح کردن حساسیت جنسی و توجه به موانع و نیازهای آنان می‌تواند راه دستیابی زنان به سلامتی را تسهیل کند و به تناسب آن موجب اتخاذ اعمال سیاست‌گذاری‌های بجا شود.

چراکه آمارها حاکی از آن است که زنان به عنوان قشر آسیب‌پذیر در جوامع با عوامل و موانع متعددی چون عوامل اقتصادی، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی مواجه‌اند.

موانعی که می‌توان آنرا پایه و اساس سایر موانع دیگر در هر جامعه ای به شمار آورد. در این میان می‌توان از خشونت به عنوان یکی از عوامل مخرب و مستقل بر سلامت زنان نام برد. که نه تنها بدلیل نقش موثر آن بر سلامت جسمی‌و متعاقبا بر سلامت روانی زنان بلکه بدلیل تاثیر آن بر نقض سایرحقوق و آزادی‌های بنیادین در زنان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. خشونتی که خود به نوعی نشات گرفته از عدم برابری زن و مرد در تمام سطوح زندگی و یا به تعبیری از تبعیض ناشی می‌شود. و در واقع هم در تبعیض ریشه دارد و هم به آن دامن می‌زند.

درخصوص ریشه شناسی خشونت باید گفت که تعریف آن از کشوری به کشور دیگر متفاوت است.

برخی این واژه را شامل فقدان همسر، فقدان زن، خشونت شریک، خشونت بر اساس جنسیت، خشونت جنسی، خشونت خانگی و خشونت خانوادگی می‌دانند.

از این‌رو اصطلاح «خشونت علیه زنان» را می‌توان به هر فعل خشونت‌آمیز مبتنی بر جنسیت‌، ازجمله سوءاستفاده‌های جسمانی و روانی، خرید و فروش زنان و دختران و دیگر گونه‌های سوء‌استفاده و استثمار جنسی خواه در زندگی خصوصی یا عمومی اطلاق کرد که منجر به بروز صدمات جسمی یا روانی‌،تحقیر یا عدم انتخاب شغل و در مجموع فرمانبری اجباری و تحمیلی در زنان می‌شود.

البته باید گفت خشونت خود دارای جوانب مختلفی است که از مهمترین آنها می‌توان به خشونت خانگی و نیز خشونت از سوی مردان اشاره کرد. در واقع خشونت خانگی به عنوان شایع‌ترین نوع خشونت علیه سلامت زنان در جهان که نه تنها به لحاظ اثرات به مراتب مخرب آن بر سلامت زنان بلکه به لحاظ اثرات آن بر سلامت سایر اعضای خانواده به خصوص بر فرزندان آنان از مهمترین نوع خشونت علیه زنان بشمار می‌رود.

خشونتی که ناشی از رفتارهای فرهنگی و اجتماعی غلط و حتی عوامل اقتصادی است که همه روزه زنان را در معرض تهدیدهای جدی سلامتی قرار می‌دهد. خشونت از طریق همسران یا مردان غریبه به عنوان یکی دیگر از موارد مهم بر سلامت زنان می‌توان اشاره کرد. چراکه طبق مطالعات انجام شده در سطح وسیعی از فرهنگ‌های کشورهای متنوع‌، ۳/۱ تا۵/۱ درصد کل زنان در طول زندگی خود توسط همسران و شریک زندگی شان مورد حمله فیزیکی و خشونت قرار می‌گیرند.

همچنین تاثیر خشونت بر سلامت زنان به حدی است که می‌تواند به طرز چشمگیری سلامت اجتماعی قربانی را تحت تاثیر خود قرار دهد. که در این خصوص اغلب عوامل تعیین کننده اجتماعی ناشی از سیاستهای ملی و حتی قوانین و رسوم متداول (عدم برابری بین زن و مرد )بویژه در کشورهای درحال توسعه نقش بسزایی را در تشدید خشونت علیه زنان ایفا می‌کند. از اینرو با گسترش خشونت به واسطه جنسیت و متاثر از این عوامل در سطح ملی و حتی بین‌المللی اثرات نامطلوبی را نیز برای سلامت جامعه به ارمغان می‌آورد.

بدین معنی که انزوای زنان، گسستن روابط خانوادگی و ارتباطات اجتماعی را به همراه خواهد داشت.

و از آنجاییکه انواع مختلف خشونت ارتباط نزدیکی با عوامل اجتماعی و اقتصادی، به خصوص فقر و بی‌سوادی افراد دارد ولیکن به نوعی برگرفته از آسیب‌های تاریخی چون بی‌عدالتی و ظلم نسبت به زنان است که خود را به شکل‌های مختلف ناهنجاری‌ها از جمله تحقیر و خشونت اعمال شده نسبت به زنان در هر زمان و مکانی نشان می‌دهد. در واقع خشونت علیه زنان با توجه به تمام پیشرفتهای بشری بعضا ناشی از اثرات زیانبار پاره‌ای از رویه‌های سنتی یا عرفی و جمیع افعال افراط گرایی پیوسته با نژاد، جنسیت، زبان یا دین است که زنان را از منزلت و جایگاه کمتری در خانه، محل کار، اجتماع و جامعه برخوردار کرده و درنتیجه بر خشونت علیه آنان تداوم بخشیده است. که این امر اثرات سوء بر سلامت جسمی و بویژه روانی زنان دارد.

تا جایی که می‌توان عواقب بهداشتی آنرا شامل آسیب‌هایی چون آسیب‌های جسمانی (قتل، آسیب‌های جدی جسمی و آسیب‌پذیری در برابر سایر بیماری‌ها)، عواقب روانی(خودکشی، بیماری‌های روانی چون افسردگی، اضطراب، خستگی مزمن، کابوس‌های شبانه،اعتیاد،گوشه‌نشینی و انزوا) و عواقب اجتماعی ( کاهش بهره‌وری و قدرت کار و کاهش نیرو و توان توسعه) دانست.

خشونت علیه زنان بعضا امر پنهانی است و تجربه خشونت علیه زنان نقض جدی سایرحق‌های زنان چون نقض حقوق زنان، نقض حقوق کار و امنیت فردی و حق رهایی از ترس را به همراه دارد.

بنابراین برای رفع موانع متعدد خشونت علیه زنان می‌بایست با آموزش مستمر به دختران و پسران جوان و نیز با تامین امکانات قابل دسترس از طریق مراکز عمومی و انتظامی، موجبات ارتقای سلامت زنان را هم در سطح خانواده‌ها و هم در سطح جامعه فراهم آورد. همچنین بر سیاست‌گذاران و دولتمردان است که با ارائه راهکارهای متناسب آن هم به پشتوانه حمایت‌های قانونی، به منظور مقابله با آداب و رسوم غلط زمینه ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی مطلوبی را فراهم آورند تا از این رهیافت بتوان به رفع خشونت و نیز به ارتقای سلامت زنان وجامعه در آینده امیدوار شد.

نویسنده : معصومه اسکندری

کارشناس ارشد حقوق بین‌الملل

 


 

 

Image result for ‫خشونت علیه زنان‬‎

زن ، شاهکار خلقت است. (برنارد شاو)‌، در دنیا تنها دو چیز زیباست زن و گل (مالرب)‌، تمدن چیست؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است. (امرسون)‌، زن رسما مربی مرد و مهذب اخلاق اوست. (آناتول فرانس)‌، اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می‌داد؟ (ناپلئون).

مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان. (رومن رولان) ، زن تاج سر آفرینش است، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است. (گوته)

منشأ هر کار بزرگی زن است، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی‌شود. (لامارتین)‌، زن کانون پرفروغ خانواده، مرکز مهر، مظهر عشق، نمایشگر پاکی، نمونه عطوفت و چشمه عنایت است. (اقبال لاهوری)‌،

کسانی که ازدواج کرده‌اند، خود را ناراضی نشان می‌دهند و می‌گویند زن بد است، زیرا می‌خواهند فقط و فقط خودشان از این موهبت تمتع گیرند. (دیسرائیلی)‌، اینها گزیده‌ای کوتاه از نظر بزرگ‌ترین متفکرین دنیا درباره زن است، در حالی که به نظر می‌رسد تعداد اندکی از مردان چنین دیدگاه زیبا و روشنی درباره زنان دارند و در عوض تعداد زیادی از مردانی که می‌خواهند قدرتشان را نشان دهند شعارشان این است که «به سراغ زنان می‌روی، تازیانه را فراموش مکن». (نیچه)‌

خشونت خانگی، واقعیتی آزاردهنده و غیرقابل انکار در دنیای امروز است. محیط خانه که باید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی‌ها و رنج‌های ناشی از دشواری‌های محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم، به جهنمی می‌ماند که آتش دشمنی، خشم، خشونت، کینه و انتقام در آن شعله‌ور است. خشونت‌های خانگی مخصوص جامعه یا طبقه خاصی نیست، بلکه همه کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند و تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر روزه بر میزان آن افزوده است.

خشونت خانگی در ایران تا چند سال پیش به مفهوم پدیده و آسیب اجتماعی اصلا مد نظر نبود، هرچند برخی موارد حاد خشونت خانگی در مطبوعات انعکاس می‌یافت، اما به طور معمول خشونت به مثابه رفتار نابهنجار فردی در نظر گرفته می‌شد و اگر در مورد آن بحث و گفتگویی می‌شد، برای روشن کردن علل فردی و رفتار خشن بود، از چند سال قبل به این طرف، سرانجام این پدیده مورد توجه سازمان‌ها و محافل علمی قرار گرفت که از آن جمله می‌توان به برگزاری سمینارها، سخنرانی‌ها و حتی تشکیل گردهمایی‌ها با هدف بررسی و مقابله با خشونت خانگی اشاره کرد.

● تعریف خشونت و خشونت خانگی

خشونت تعریف خاصی دارد، به طور کلی هر نوع رفتاری که باعث آزار دیگری شود، به حقوق شهروندی و انسانی او تجاوز کند، باعث آسیب جسمی، روحی و ذهنی او شود، خشونت است.

درباره خشونت خانگی نیز می‌توان گفت تجاوز فیزیکی یا روحی شدید یک عضو علیه عضو دیگر خانواده خشونت خانگی است، به عبارت دیگر، وقتی در چارچوب یک ارتباط نزدیک میان دو فرد، رفتار مرد با زن خشونت‌آمیز و سلطه‌گرانه است، نتیجه آن خشونت خانگی خواهد بود. سوءاستفاده مالی و محدود کردن فرد نیز از جمله مشخصه‌های دیگر خشونت خانگی است.

خشونت می‌تواند عملا یا فقط با تهدید صورت گیرد، همیشگی باشد یا موقتا اتفاق بیفتد. خشونت در خانواده در میان تمام طبقات اجتماعی، گروه‌های سنی، نژاد، جنس، شیوه زندگی یا به‌رغم معلولیت رخ می‌دهد.

خشونت خانگی می‌تواند در هر زمان چه در ابتدا و چه پس از گذشت چند سال از ارتباط میان دو نفر رخ بدهد. کودکان نیز از تاثیر منفی خشونت خانگی چه در کوتاه‌مدت و چه در درازمدت، در امان نیستند، چراکه خشونت خانگی می‌تواند زمینه را برای تربیت افراد بزهکار آماده کند. تمام اشکال خشونت ـ روانی، اقتصادی، عاطفی و جسمانی ـ از قدرت‌طلبی و سلطه‌گری فرد آزاررسان ناشی می‌شود.

در گزارش‌های مربوط به خشونت در خانواده معمولا زنان و کودکان به عنوان قربانیان اصلی و مردان به عنوان افراد خاطی قید می‌شوند. چون بنا بر آمار جهانی حدود ۹۰ درصد قربانیان خشونت خانگی زنان و حدود ۱۰ درصد مردان هستند.

مردان نیز مورد سوء رفتار زنان قرار می‌گیرند اما بخش عمده خشونت خانگی، بویژه موارد مرگ‌آور و خطرناک آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می‌گیرد.

● انواع خشونت خانگی

پژوهشگران طرح ملی برای اندازه‌گیری شاخص کلی خشونت خانگی علیه زنان در ایران آماری ارائه کرده‌اند که به برخی از موارد آن اشاره می‌شود.

تعدادی از انواع خشونت خانگی عبارتند از: بکار بردن کلمات رکیک، داد و فریاد و بداخلاقی، ایجاد فشارهای روحی با رفتار تحکم‌آمیز، تهدید به کشتن، محروم کردن از غذا، کتک‌ کاری ، مجبور کردن به کارهای خلاف عرف و شرع و قانون، جلوگیری از استقلال مالی و مجبور کردن به دیدن عکس و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته.

براساس یافته‌های این پژوهش ملی هر زنی که در طول زندگی مشترک خود تاکنون با خشونت خانگی درگیر بوده، به طور متوسط ۷ مورد از انواع این خشونت‌ها را تجربه کرده است.

● خشونت روانی و کلامی، رتبه نخست

زنان ایران در میان انواع ۹ گانه خشونت خانگی، بیشتر تحت خشونت‌های روانی و کلامی قرار دارند. رتبه بعدی از آن خشونت فیزیکی از نوع دوم است که ۳۷.۸ درصد از زنان ایرانی از اول زندگی مشترک خود، آن را تجربه کرده‌‌اند. این نوع خشونت شامل سیلی زدن، زدن با مشت یا چیز دیگر، لگد ‌زدن و ... است.

رتبه سوم با رقم ۲۷.۷ درصد متعلق به خشونت‌های ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی است که شامل ایجاد محدودیت در ارتباط‌های فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاریابی و اشتغال و ایجاد محدودیت در ادامه تحصیل و مشارکت در انجمن‌های اجتماعی است.

● خشونت جنسی، رتبه آخر

خشونت‌های جنسی و ناموسی که شامل مجبور کردن به دیدن عکس و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا غیرمتعارف می‌شود، با رقم ۱۰.۲‌ درصد رتبه پایینی را به خود اختصاص داده است. البته با توجه به وجود نوعی الزام، جبر هنجاری، عر‌‌فی و حتی شرعی درباره اظهار چنین خشونت‌هایی در جامعه و فرهنگ ایران، به طور تلویحی می‌توان میزان کم این نوع خشونت‌ها را قدری ناشی از خودسانسوری و نزاکت زنان مورد مطالعه دانست.

پژوهش‌های ملی بررسی خشونت خانگی میزان تاثیر شغل، درآمد ماهانه خانوار، زبان مادری و محل بزرگ شدن را بر خشونت خانگی مورد ارزیابی قرار داده است که روشن شد ارتباط معناداری بین آنها وجود دارد.

خانواده‌هایی که در خانه‌های ویلایی زندگی می‌کنند، بیشترین خشونت و خانواده‌هایی که در آپارتمان سکونت دارند، کمترین خشونت را تجربه کرده‌اند.

کارگران کشاورزی از اول زندگی مشترک تاکنون بیشترین و کارمندان و متخصصان کمترین خشونت را درباره همسران خود انجام داده‌اند.

مردانی که تا ۱۸ سالگی در روستا بزرگ شده‌اند، بالاترین خشونت را علیه زنان روا داشته‌اند و مردان بزرگ شده شهر، کمترین خشونت را.

● پرخشونت‌ترین دوره‌ها

۱) یک سال اول ازدواج

۲) دوران بروز مشکلات مالی

۳) پس از تولد فرزندان

۴) حداقل یک بار در ماه

۵) دوران میانسالی

۶) دوران بارداری.

● علل خشونت خانگی

عامل اصلی خشونت علیه زنان را می‌توان در تبعیضی یافت که مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی می‌شود، خشونت علیه زن هم در تبعیض ریشه دارد و هم به آن دامن می‌زند.

برخی نهادهای اجتماعی، خود زمینه‌ساز تضعیف و خشونت علیه زن می‌شوند. برخی رسوم فرهنگی و سنتی هم که به طور سختگیرانه و خشنی بر پرهیزکاری جنسی تاکید می‌کنند، می‌توانند بهانه‌ای شوند برای خشونت علیه زنان و دختران.

از آنجا که بسیاری از دختران و زنان حاضر نیستند خشونت خانگی را به پلیس گزارش دهند یا نیروی قضایی در برخی کشورها به شکایات در این زمینه ترتیب اثر نمی‌دهد و آنها را موضوعی خصوصی قلمداد می‌کند، آمار خشونت خانگی دقیق و منعکس‌کننده واقعیات نیست.

با این حال، آمار جمع‌آوری شده همچنان تکان‌دهنده است. به گفته سازمان عفو بین‌الملل، خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده‌ای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در گروه سنی ۱۶ تا ۴۴ سال است.

از دلایل دیگری که می‌توان در این خصوص برشمرد، عبارتند از: نبود مراکز حمایتی زنان و الگوی مناسب رفتارهای جنسی، تفسیرهای دینی متناقض و رسومات سنتی غلط و قبیله‌ای مثلا در مناطق خاصی از ایران، وابستگی اقتصادی زنان غیرشاغل به مردان، اقدامات قانونی بازدارنده و حمایتی غیرکافی برای زنان، نبود تعریف واضح و آشکار انواع خشونت علیه زنان، وجود قوانینی تبعیض‌آمیز علیه زنان، ناآگاهی زنان از حقوق خودشان و قوانین قضایی.

● وضعیت خشونت در برخی کشورها

Image result for ‫آمار وضعیت خشونت در برخی کشورها‬‎

▪ بریتانیا: آمار خشونت در این کشور به این قرار است:

ـ ۲۵ درصد از زنان بریتانیا (از هر ۴ زن یکی)‌ طی عمر خود، قربانی خشونت خانگی می‌شود.

ـ تخمین زده می‌شود که هر دقیقه در ارتباط با خشونت خانگی با پلیس تماس گرفته می‌شود.

ـ هزینه مالی خشونت خانگی برای مناطق مختلف بریتانیا به صدها میلیون پوند می‌رسد.

▪ افغانستان: بسیاری از مدافعان حقوق بشر بر این عقیده‌اند که وضعیت افغانستان از زمان طالبان بهبود نیافته و این موضوع نه تنها باعث یاس مردم شده بلکه برای زنان این کشور بشدت نگران‌کننده است.

به گفته سازمان عفو بین‌الملل، زنان در سراسر افغانستان همچون گذشته و دوران طالبان به قتل می‌رسند، مورد تجاوز قرار می‌گیرند و به طور بی‌محابایی زندانی می‌شوند. بسیاری از مردان افغان با تکیه بر سنن فئودالی با زنان مانند اسباب و اثاثیه شخصی رفتار می‌کنند و بدون نگرانی از مجازات، آنها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند.

بسیاری از مردان با توسل به خشونت می‌خواهند برتری خود را بر زنان ابراز کنند و این در حقیقت برای آنها نوعی افتخار است.

ایران: خشونت با زن در اسلام و قانون اساسی و سایر قوانین منع شده است، اما این پدیده زشت به شکل‌های مختلف دیده می‌شودو به ظاهر قانون از زنان در مقابل خشونت خانگی حمایت می‌کند. پس آنها می‌توانند از طریق مراجع قضایی شکایت و این مساله را پیگیری کنند، برادر و شوهر حق برخورد فیزیکی ندارند و زنان می‌توانند در قبال این رفتار دیه دریافت کنند.

برای شوهر هم پرونده خشونت تشکیل می‌شود و زن می‌تواند به عنوان عسر و حرج تقاضای طلاق کند، اما واقعیت این است که در نبرد سنت‌های غلط قانون، سنت پیروز است، یعنی دست قانون از سنت‌های حاکم بر جامعه کوتاه است و تا به حال هیچ قربانی خشونت نتوانسته است از مجرای قانون مشکلش را حل کند.

● راهکارها

نظرات 3 + ارسال نظر
ffgdf دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 18:27 http://gdfg

gdfgdgd

maryam alavi شنبه 27 آذر 1395 ساعت 13:57

خوب بود

زهرا شنبه 27 آذر 1395 ساعت 13:53

عالی بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.